دیشب داداشم گفت : " فلان مربی برای نه ماه ، قرارداد ِ یک میلیاردی بسته ! " من هم گفتم : " با این همه پول چی کار می کنن ؟! کجا خرج می کنن ؟! باید بعضی وقت ها هم آدم از حسرت ِ داشتن ِ بعضی چیزها شب ها خوابش نگیره . " بعد یاد ِ این افتادم که چند ماه ِ پیش که پول ِ بازیکنان رو نداده بودند یکی از فوتبالیست ها اعتراض می کرد و می گفت : " مجبور شدم برای اینکه این ماه شکم ِ زن و بچه م رو سیر کنم ، پنجاه میلیون از فلانی قرض کنم ! " من هم بهشون بد و بیراه گفته بودم که زن و بچه ی شما گرسنه می مونن یا کسانی که نمی توانند حتی برای خانواده شان نان بخرند ؟! یا کسانی که برای ِ سیر کردن شکم خودشان از لای ِ زباله ها دنبال ِ غذا می گردند ؟!!

به داداشم گفتم : " امروز که رفته بودم داروخانه یک نفر داروی دو میلیون تومنی گرفت ! خب این فوتبالیست ها بیان یه ذره هم  به دیگران کمک کنند . دو میلیون که برای اونا چیزی نیست . " بعد به من گفتند : " تو خودت الآن به دیگران کمک می کنی ؟! " گفتم : " من و با اونا مقایسه می کنین ؟ من نمی تونم پس انداز کنم بعد چطوری می تونم کمک هم کنم ؟! " گفته بودن : " آدم هر چقدر درآمد داشته باشه همونقدر هم خرج داره . تو که حداقل هزار تومن می تونی هر ماه کنار بذاری تا کمک کنی . "

سکوت کردم . راست می گفتند . اگه آدم دلش بخواد کمک کنه ، توی این شهر کسانی هستند که حتی محتاج دو هزار تومان پول هستند و همیشه شرمنده ی خانواده شان هستند . به اتاقم که نگاه کردم دیدم هیچ دارایی به جز عروسک ها و کتاب هایم ندارم . به این فکر می کردم که هر موقع من توانستم عروسک هایم را به دخترهایی بدهم که دلشان می خواهد موهای طلایی ِ عروسک شان را شانه بزنند ، و شب ها برای عروسک هایشان قصه تعریف کنند و و مادر ِ عروسک هایشان شوند و هر موقع توانستم کتاب هایم را به کتابخانه ی روستاها اهدا کنم تا بچه های آنجا هم کتاب بخوانند حتما آن موقع فوتبالیست ها هم از چند میلیون ِ در آمد ِ میلیاردیشان خواهند گذشت ! اصلا من چه می دانم شاید همه ی فوتبالیست ها به بچه های بی سرپرست و سرطانی کمک می کنند . انجام هر کاری خیری که بوق و کرنا نمی خواهد و قرار نیست همه ی سایت های خبری و ورزشی به ما اطلاع بدهند که فلان بازیکن چند صد میلیون هزینه ی درمان ِ بچه های سرطانی را قبول کرده است !!

+ چگونه شما مردم را به نیکوکاری دستور می دهید ، اما خودتان را فراموش می کنید و حال آن که کتاب خدا را می خوانید ؟ چرا اندیشه و تعقل نمی کنید . بقره / 44


منبع: ترنم شیدایی