پرنیان

پرنیان

۷ مطلب توسط «محدثه پیام» ثبت شده است

دوست اهل بیت

سلطان محمود غلام سیاهی به نام ایاز داشت که خیلی شیفته وعلاقمند به او بود.سلطان سالی یک بارمهمانی خاصی برگزار می کردکه فقط مقامات عالی کشوری ولشکری حضور داشتندودر پایان مهمانی هم به هر یک اجازه می داد چیزی از سلطان بخواهند وهمانجا دستور می داد خواسته اش را به او بدهند.یک سال که این مهمانی را برگزار کرد ودر پایان،هر یک از مقامات چیزی از قبیل پول وطلاوجواهر وباغ وزمین مزروعی وگله ی اسب وگاو وگوسفند از سلطان خواستند،در اخر نوبت به ایاز رسید که کنار دست سلطان نشسته بود.

همه چشم دوخته بودند که ایاز با توجه به اینکه می داند سلطان تا چه حد به او علاقمند است،چه چیزی از او خواهد خواست.سلطان رو به ایاز کرد وگفت:خوب،تو بگو چه میخواهی؟ایاز سرش را پایین انداخت و بعد از لحظه ای دستش را روی شانه ی سلطان گذاشت،یعنی من خودت را میخواهم.همه تو را برای نعمت ها وهدایایت میخواستند،ولی من خود تو را میخواهم.((دوست اهل بیت(علیه السلام)خدا واولیائش را برای خودشان می خواهند،نه برای نعمت ها وعطاهایش))

۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه پیام

حیا

بی حیایی بود که سبب شد عمر در ان کوچه ی باریک جلوی دختر پیامبر را بگیرد،به نحوی که حضرت(علیها السلام)نه راه پیش داشتند ونه راه بازگشت واوآن جسارت را مرتکب شود.

امیدوارم چنان حیا داشته باشی که حتی یک پرنده را هم رنجش ندهی وتند راه نروی که پرنده هایی که روی زمین نشسته اند،بترسند.یک رفیق اهل لرستان داشتم که به من می گفت:خدا من را نبخشیده است والا چرا وقتی راه می روم،پرنده هایی که روی زمین نشسته اند،می ترسند ومی پرند؟من که قصد اذیت آنها را ندارم.

                                                                از کتاب مصباح الهدی

۰۹ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۴۴ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه پیام

مرنج ومرنجان

نقل می کنند شخصی خدمت مرحوم آیت الله نخودکی اصفهانی، رضوان الله تعالی و برکاته و سلامه علیه، می رسد و از این بزرگوار درخواست نصیحت می نماید. مرحوم نخودکی می فرماید:"مرنج و مرنجان!" سوال کننده مقداری به فکر فرو می رود و می پرسد که نرنجاندن دیگران کاری است راحت تر از اینکه خود آدم نرنجد. بالاخره انسان تمام سعی و تلاش خود را به کار می گیرد تا کسی را نرنجاند و آزرده خاطر نسازد، اما چگونه می شود که نرنجید. زیرا هر کاری بکنیم بالاخره بی حرمتی ها، توهین ها، حساب نکردن ها، به شمار نیاوردن ها و غیره و غیره انسان را می رنجاند. درمان و چاره ی این کار چیست؟

مرحوم نخودکی اصفهانی که از اولیاء الهی، عارف بالله العظیم، سالک سلک طریقت، واصل وصل وصال، صاحب شهد و شهود، بینای برزخی و کامل کمالات معنوی و عرفانی بوده است می فرماید که چاره ی کار در به حساب نیاوردن خود است که انسان خود را کسی نشمارد که به او بر بخورد و موجبات کم توقعی اش پیش آید

۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه پیام

شهادت آمر به معروف علی خلیلی

رگ‌های گردن ناهیان منکر، چه راحت زده می‌شود!


کم‌کم دارد برایمان عادی می‌شود زده شدن رگ‌های سر و گردن آنهایی که در برابر فساد و فحشای خیابانی، به حکم خدا و قرآن سکوت نمی‌کنند!

25 تیر ماه سال 1390 حادثه‌ای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.

در این حادثه جوان 19 ساله‌ای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود که 5-6نفر مرد در حال اذیت کردن دو خانم بودند ومی خواستند به زور آنها را سوار ماشینشان کنند که شهید علی خلیلی از موتور پیاده شد تا به آنها تذکر بدهد ولی باآنها گلاویز شد ومورد ضرب وشتم قرار گرفت. شهید خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید. تأسف‌انگیزتر آن‌که، خودروهای عبوری در حالی که از روی خون این طلبه 19 ساله که بر روی زمین جاری شده بود می‌گذشتند، حاضر به رساندن وی به بیمارستان نشدند.

در این حادثه 14تا از مراکز اورژانس بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستان‌های خصوصی در ازای واریز مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد. این در حالی است که طبق قانون، تمام بیمارستان‌های دولتی و خصوصی موظفند تحت هر شرایطی بدون درخواست وجه، بیماران اورژانسی را پذیرش کنند.

سرانجام علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند.علی بعد از یک هفته به هوش آمد اما بعدها در اثر همین ضایعه وارد شده دو بار سکته کرد.

وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام یکشنبه 3 فروردین 1393و در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار اباعبدالله الحسین و یارانش شتافت.

علی می گفت:هیچ کس پشت آدم نیست! من به عشق لبخند حضرت آقا رفتم و این کار را کردم.این را جوانی 21 ساله، با دردی سرشار از بی مهری برخی مسئولین و جامعه از عمق قلبش میگفت. جوانی که طعم گس آهن آب دیده قمه را تا شاهرگ گردن و تارهای صوتی اش احساس کرده بود. همان جوانی که می‌گفت من اسم این کارم را دفاع از ناموس میگذارم!

علی خلیلی طلبه جوانی که برای دفاع از چند زن به کمکشان رفته بود و مضروب شده بود. همانی که 14بیمارستان او را برای درمان قبول نکردند و بعد از سکته مغزی و در کما رفتن خداوند به او جانی دوباره داد تا 2 سال دیگر چشم در چشم مردم شهر راه برود تا شاید کسی خجالت بکشد! اما....

ضاربان یا الان دیگر باید گفت قاتلانش آزاد اند و او بعد از 2سال گرفتاری به فیض شهادت نایل شد.

                                         
۰۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه پیام

مسیرتکامل زن

من معتقدم در وجود و ذات زن ارزش‌هایی نهفته است که مردان به کلی از آن بی‌بهره‌اند و معتقدم که مسیر تکامل زن، انحراف از مسیر زن بودن و ورود به جاده‌ی مردان نیست. کمال زن به این نیست که پشت تریلی و تراکتور بنشیند، هم‌زمان چند همسر اختیار کند، به شوهرش نفقه بدهد، تکفل و سرپرستی همسرش را بر عهده بگیرد و بالاخره تلاش کند که پا جای پای مردان بگذارد. این برای زن کمال نیست. اگرچه بسیاری از مجلات فمنیستی این‌جا و دنیا و برخی از مسئولین ما از سر جهالت یا غرب‌زدگی به دنبال این معنا باشند. مسیر تکامل زن، مسیری است که خداوند متعال برای زن ترسیم کرده‌است و در اوج قله‌ی دست نیافتنی آن، حضرت زهرا سلام الله علیها- را نشانده‌است.

این‌که ظلم و تعدی به برخی از زنان کشور بهانه شود برای از هم پاشیدن بنیان خانواده و دامن زدن به آمار روزافزون طلاق و تأسی از شیوه‌های بدفرجام و نامحمود غرب، از دیدگاه من محکوم است.


گزیده‌ای از کتاب “رزیتا خاتون” نوشته‌ی سیدمهدی شجاعی

۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه پیام

ویــــــروس

من و تنی چند از دوستانم به اتهام شلیک به سوی فرزندانمان دستگیر شده ایم.این واقعیت است ولی همۀ واقعیت این نیست ما نگران فرزندانمان بودیم،از ابتلایشان به بیماری وحشت داشتیم، ولی هرگز قصد کشتنشان را نداشتیم

از همان ابتدا هیچ کس حضور خوکها را در شهر جدی نگرفت.ولی ما اعلام خطر کردیم وقتی سر و کله اولین خوک در شهر پیدا شد،عده ای هورا کشیدند،عده ای فقط تعجب کردند و عده ای هم از سر تأسف،سر تکان دادند.اولین خوک ابتدا با ترس و لرز،از میان خیابانها و کوچه ها گذشت.به بعضی ازخانه ها سرک کشید و عده ای از بچه ها را دور خود جمع کرد.آنها از اینکه حیوانی را این قدر در دسترس می دیدند،خوشحال بودند.آنها که از حضور خوکها استقبال می کردند،توجیهشان این بود که بچه های به این وسیله،سرگرم می شوند وبهتر از این است که به کارهای ناشایست بپردازند

و وقتی ما فریاد زدیم که سرگرمی به چه قیمتی و بدتر از این ممکن است چه بشود؟پاسخ شنیدیم که موانست بچه ها با خوکها،آگاهیشان را نسبت به جانوران افزایش می دهد و متهم شدیم که با توسعه علم ومعرفت و جانور شناسی مخالفیم

عده ای می گفتند:این اتفاقی است که در همۀ شهرهای دیگر هم افتاده و همین نشان می دهد که نباید خیلی احساس نگرانی کرد. ما در مقابل این استدلال سخیف گریه کردیم و در میان گریه پرسیدیم شیوع یک آفت چگونه می تواند بر حقانیت آن دلالت کند؟و پاسخی نشنیدیم

بعد از چند صباح که بچه ها کاملاً به خوکها عادت کردند،سروکله صاحبان خوکها پیدا شد.آنها برای اینکه بچه ها بتوانند همچنان با خوکها بازی کنند،مطالبۀ پول بچه هایی که وضعیت مالی خوب نداشتند،به هر کاری تن دادند تا بتوانند هزینۀ خود را تأمین کنند

ما همچنان فریاد می زدیم و اعتراض می کردیم،اما صدایمان به جایی نمی رسید

در پی فریادها و اعتراض های ما،عده ای فقط به این نتیجه رسیدند که بر علیه خوکها بیانیه ای صادر کنند وحضور روزافزونشان را محکوم سازند

هنوز چند ماهی از حضور خوکها در شهر نگذشته بود که ویروس خوکی در میان بچه های شهر شایع شدو این همان چیزی بود که ما در شهرهای دیگر دیده بودیم و این همان چیزی بود که ما هشدارش را می دادیم

دخترها به محض ابتلاء به ویروس خوکی،ناگهان لباسهایشان را می کندند و در خیابانهای اصلی شهر و درمیان پارکها می دویدندپسرها با ابتلاء به این بیماری،درست مثل خوکها،در خیابانها و در ملاء عام و حتی بر سر چهارراهها بی سرسوزنی شرم و حیا،قضاء حاجت می کردند.هیچ کس برای پیشگیری اقدامی نکرده بود،هیچ کس برای درمان هم اقدامی نکرد

مردم آنچنان درگیر گذران زندگی و معیشت شده بودند که به هیچ چیز جز تنظیم خرج و دخل فکر نمی کردند3ما به خوکداران اعلام جنگ کردیم.ما اگرچه امید به پیروزی نداشتیم، اگرچه می دانستیم که در قدرت و قوا نابرابریم،صرفاً بر اساس انجام وظیفه،اعلان جنگ کردیم.و این در حالی بود که همگان با دلایل محکم ما رابر حذر می داشتند:

-دشمن از شما بسیار قویتر است

-دشمن از بیرون حمایت می شود

-دشمن ریشه اش را در شهر محکم کرده است

-دشمن فرزندان بسیاری از مقامات شهر را آلوده خود کرده است

-با کدام سلاح؟

-شکست قطعی است

-اصلاً برای چه؟زندگیتان را بکنید

-با شاخ گاو درنیفتید

این استدلالها نه تنها دست و پایمان را سست نمی کرد که عزم و اراده مان را قویتر می ساخت. در یک صبح سرد زمستانی هر چه سلاح داشتیم،برداشتیم و به مقر خوکداران یورش بردیم.با اولین شلیکها،از مقر دشمن صدای نالۀ آشنا شنیدیم.دست از شلیک کشیدیم و نزدیکتر شدیم.صدا از سنگرهای دشمن برمی خاست.گونیهایی که دشمن دورتادور خود و تا ارتفاع بلند چیده بود، پشت سر آنها سنگر گرفته بود.اشتباه نمی کردیم.صدا،صدای آشنا بود. دشمن دور تا دور خود،سنگری از آدم چیده بود.و آن آدمها فرزندان خود ما بودند.و ما ماندیم 31

ماندیم با دشمنی که برای خود از بچه های ما سنگر ساخته بوداگر همچنان شلیک میکردیم، فرزندانمان را کشته بودیم و اگر نمی کردیم باید باز شاهد مرگ تدریجی.فرزندانمان می شدیم. بغرنج ترین مسأله زندگیمان بوداما پیش از آنکه گامی در جهت حمل این معمای سترگ برداریم، دستگیر و روانه دادگاه شدیم

اکنون__ما به جرم شلیک به سوی فرزندانمان محکوم شده ایم.این واقعیت است ولی همۀ واقعیت این نیست.

۳۰ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه پیام

نقشه های استعمار از زبان یک جاسوس

مسترهمفر،جاسوس مشهور انگلیسی در کشورهای اسلامی،یکی از نقاط قوت مسلمانان را حجاب زنان می داند و می نویسد:(زنان انان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست.) در جایی دیگر می نویسد:(به هر وسیله ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی را دربین مسلمانان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن انها برای اینکه حجاب را کنار بگذارند،باید به انها تفهیم کرد که حجاب به صورت چادر ویا عبا مربوط به اسلام نیست چادر لباس قدیمی ایرانیان قبل از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کرده اند و این یک لباس اسلامی نیست....

خواه ناخواه وقتی زنان از حجاب خارج شوند،مردها وجوانان فریفته می شوند و درنتیجه،فساد در کانون خانواده ها رخنه می کند. برای اجرا باید اول سعی کرد زنان غیر مسلمان در کشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز از انان پیروی کنند.)

۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۱۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه پیام